کد مطلب:26936
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:24
علت انجام برخي از رفتارهاي خلاف از قبيل هتك حرمت و بياحترامي به ديگران، با وجود تظاهر به اسلام مانند شركت در مراسم مذهبي و نذر و امثال آن و بيتوجهي به باطن دين از سوي بعضي از به اصطلاح مؤمنين چيست؟
1ـ بيترديد، آنچه در سئوال بدان اشاره گرديده، واقعيت تلخ واسف باري است كه جامعه ما گرفتار آن است.
2ـ علت چنين پديده ناهنجاري ميتواند متعدّد باشد. به دو مورد از آن اشاره ميشود:
الف ـ بيتوجّهي به جايگاه مهمّ و اساسي نيّت در اعمال عبادي: بي شك، اعمال عبادي به منزلة پيكر بيجاني است كه روح آن نيّت انجام دهنده است. يك رفتار با سيمايي واحد، ممكن است از اشخاص متعددي صادر گردد.
آنچه سبب ميشود آن رفتارهاي انجام گرفته را به نيك و بد، متصف سازيم; همانا انگيزه انجام دهنده است. محوريترين رهنمود قرآن و سخنان معصومين در اين باره; اخلاص در انجام اعمال عبادي; يعني رنگ و بوي خدايي دادن به آن است. حذف ريا و تظاهر از گردونه اعمال عبادي و آراستن آن به اخلاص، جهت دادن عمل به سمت و سويي است كه انجام دهنده آن را دستاويز پيوند دادن خود به فضاي ملكوتي و معطّر قرب به خداوند قرار ميدهد، و از شائبههاي غير خدا ميپالايد. انگيزه ]= نيّت[ ياد شده، حقيقتي است كه در قرآن به دفعات از آن سخن رفته است از جمله: وَ مَا اُمِرُوا إلاّلَيَعْبُدُوا اللّهِ مخلصين لَهُ الدّين;(بينه،4) ]در كتب آسماني[ امر نشدند مگر آن كه خداوند را به اخلاص كامل ]و بيشائبة شرك و ريا[ در دين ]اسلام[ پرستش كنند.
ب ـ عقيده سطحي به اسلام و داخل نشدن ايمان در دل: عامل ديگر اين آشفتگي در عرصه دينداري و مسلماني، پاي بندي سنّتي، ظاهري و گسترش نيافتن قلمرو آگاهيهاي لازم ديني است. حركت در جادة نوراني دين همزمان دو بال ميخواهد; يكي معرفت و شناخت و ديگري عشق و محبّت، به گونهاي كه هر يك بدون ديگري غير كافي و ناكارآمد است.
قرآن كريم درباره ايمانهاي ظاهري و سطحي ميفرمايد: قَالَتِ الاْ ?َعْرَابُ ءَامَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُواْ وَ لَـَكِن قُولُوَّاْ أَسْلَمْنَا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الاْ ?ًِيمَـَنُ فِي قُلُوبِكُم;(حجرات،14) ]اي رسول[ اعراب ]بنياسد و غيره[ كه ]بر تو منت گذارده[ و گفتند ما ايمان آورديم; به آنها بگو ايمان شما ]از زبان[ به قلب وارد نشده و هنوز به حقيقت ايمان نياوردهايد ; از اين رو بگوييد كه ما اسلام آورديم; ]نه ايمان[.
بدين ترتيب، روشن ميگردد كه ايمان مرتبهاي بالاتر از اسلام; يعني رسوخ انديشههاي ديني از سطح ذهن به لاية باطني دل است. خلاصه آن كه، آنچه در مفروض پرسش آمده، به اسلام و ديانت ارتباطي ندارد بلكه اسلام به خلاف آن امر ميكند و مشكل از ناحيه مسلمانان است كه تعاليم دين را زير پا ميگذارند و به ديگر سخن; هر عيب كه هست از مسلماني ماست. وانگهي، اين امر در بين متدينين، عموميت ندارد; بلكه تنها در ميان دو گروه عالمان متهتك و جاهلان متنسك مشاهده ميشود.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.